یاد باد
یاد باد آنکه
در آئینه نظر می کردم صحبت
غیر از این حلقه به در می کردم
زیر طاقی به بلندای
سپهری مواج همچو
بادی به کمند تو گذر می کردم
اشک بارید و سخن عقده ی دیرینه گشود زیر مژگان نگاه تو
سفر می کردم
تا ملک منظرم از فتنه
سلامت باشد دیده ی تر شده مستانه سپر می کردم
در خیالی پی
دلدار چو می افتادم دست
را خم شده بر روی کمر می کردم
نازنینا حذر از عشق
نکردم هرگز پر ز پروانه جدا بود
اگر می کردم
این چنین غافل از ایام
نباید , عیسی عمر را با غم افسانه هدر می کردم
شاعر:
جناب آقای عیسی سلیمانی کیوی
سلام
من نیازمند کمک شما هستم
اگه براتون امکان داره اسم ترکی راه ها کوه ها و چشمه ها دره ها برام لطف کنید بفرستید .
فقط اسم میخوام حتی شده چند تا ممنون منتظرم
از کار بسیار زیبای فرهنگی که میکنید نهایت تشکر را دارم موفق باشید
سلام
ممنون
خیلی عالی بود واقعا لذت بردم ممنون<شقایق دختر پسرعموی شما>